شکستن هیمنه اقتدار تئوری فروپاشی از لحاظ علمی ارتباط مابین علت و معلول یک ارتباط مستقیم و دائمی است که عامل تولید یک پارادایم ثابت تحت عنوان قانون علیت می‌گیرد. پس به علم این برهان اثبات آنکه حضور هر اتفاقی منوط به دلیلی (علت) است که عامل وجود آن اتفاق یا معلول می‌شود در کنار […]

شکستن هیمنه اقتدار تئوری فروپاشی

از لحاظ علمی ارتباط مابین علت و معلول یک ارتباط مستقیم و دائمی است که عامل تولید یک پارادایم ثابت تحت عنوان قانون علیت می‌گیرد. پس به علم این برهان اثبات آنکه حضور هر اتفاقی منوط به دلیلی (علت) است که عامل وجود آن اتفاق یا معلول می‌شود در کنار این قانون برهانی دیگر اثبات بر حکمت در آفرینش دارد. برهان حکمت در شرح خود به اثبات بر بیهوده نبودن خلقت می‌پردازد، به این مفهوم که هر چرخه خلقت دارای هدفی خاص و بر اساس میل به تولید هدفمندی است و طبعاً اجماع این دو برهان فلسفی اثبات آن می‌شود که تولید هر پدیده‌ای علت دارد و این علت حتماً به دنبال هدف خاصی است حال غرض از بحث موضوع پرداخت به حوزه اثبات برهان‌های فلسفه‌ای نیست. بلکه تحلیل اتفاقات اخیری است که تحت عنوان ابزار اجتماعی در حال شکل‌گیری در کشور است.

شکستن هیمنه اقتدار تئوری فروپاشی از لحاظ علمی ارتباط مابین علت و معلول یک ارتباط مستقیم و دائمی است که عامل تولید یک پارادایم ثابت تحت عنوان قانون علیت می‌گیرد. پس به علم این برهان اثبات آنکه حضور هر اتفاقی منوط به دلیلی (علت) است که عامل وجود آن اتفاق یا معلول می‌شود در کنار این قانون برهانی دیگر اثبات بر حکمت در آفرینش دارد. برهان حکمت در شرح خود به اثبات بر بیهوده نبودن خلقت می‌پردازد، به این مفهوم که هر چرخه خلقت دارای هدفی خاص و بر اساس میل به تولید هدفمندی است و طبعاً اجماع این دو برهان فلسفی اثبات آن می‌شود که تولید هر پدیده‌ای علت دارد و این علت حتماً به دنبال هدف خاصی است حال غرض از بحث موضوع پرداخت به حوزه اثبات برهان‌های فلسفه‌ای نیست. بلکه تحلیل اتفاقات اخیری است که تحت عنوان ابزار اجتماعی در حال شکل‌گیری در کشور است. اساساً در هر کشوری پلیس به عنوان واحد تولید امنیت و حافظ جان و مال مردم آن کشور است و با مشاهده در تاریخ و مشاهده شرایط کشورهایی که فاقد یک سازمان مستقل و مستحکم در حوزه انتظام شهری (پلیس) است به سادگی قابل رویت است جامعه ناامن و زندگی فارغ از آرامش و هرج مرج گسترده برای مردم و ساکنین شهر حال با توجه به این مبحث آنچه را که عیان می‌توان مشاهده کرد برنامه اخیری است که از بحران سال 88 به دنبال شکستن اقتدار پلیس در ایران بوده است و طبعاً غیرقابل‌باور خواهد بود که بپذیریم تمام این اتفاقات بر اساس عملکرد ضعیف و اشتباه نیروی انتظامی بوده است بلکه به نظر می‌رسد تئوری در جریان است که هوشمندانه بر اساس اهداف مشخص (برهان حکمت) در پی ایجاد علتی (قانون علیت) است که معلول پرحاشیه‌ای را برای ناجا ایجاد کند. به زبان ساده گروهی بر اساس برنامه قبلی سعی در ایجاد فضای ملتهب علیه پلیس کشورند تا با شکست هیمنه یا همان اقتدار پلیس دو هدف را دنبال کنند اولاً باعث شکست و دلسردی گسترده نیروی زحمت کش و مظلوم پلیس شوند ثانیاً به تبع این اتفاق به بی‌هویت شدن پلیس و شکستن اقتدار نیروی مجری امنیت کشور بپردازند که این برنامه حاصلی جز گسترش ناامنی و برهم زدن نظم اجتماعی در جامعه نخواهد داشت و به ذات این اتفاق جامعه ناامن به سادگی می‌تواند پایه‌های یک حکومت را متزلزل کند و این یعنی ایجاد عدم مشروعیت و در ادامه مقبولیت برای نظام و در اصل اجرای هدف تئوری فروپاشی نظام از شیوه داخلی کشور با ایجاد فضای قطبی و نافرمانی‌ها مدنی در میان مردم است. این اتفاق توسط یک جریان معاند بیرونی با هدایت جریان خودفروخته داخلی و ارائه راه‌کارها و پرداخت منابع مالی این برنامه در حال شکل‌گیری است. در این میان ابزار رسانه بیگانه نیز شعله این آتش را جلای بیشتر می‌بخشد. لذا به واقع جهت جلوگیری و یا خنثی‌سازی برنامه موجود نیاز است که مسئولین حوزه فرهنگ و رسانه و همچنین اصحاب قلم با تولید محتواهای مستند و تحلیل محور به آگاهی مردم در باب افشای تئوری فروپاشی یا همان طرح براندازی پرداخته تا هویدا شود آنچه پنهان است در پس پرده ائتلاف غرب و عامل وطن‌فروش داخلی در کشور و همچنین زحمات نیروی خدوم برای پلیس برای حفظ امنیت چه در مرزهای کشور و چه در کوچه پس کوچه‌های شهر و روستا توسط جامه دیده شود و قدردانی گردد. تا مبادا دلسردی حاصل از شرایط موجود گریبان نیروی آن را بگیرد که عواقبی پر خطر خواهد داشت حاشا که زنگ خطری بزرگ نواخته شده است برای امنیت کشور

اساساً در هر کشوری پلیس به عنوان واحد تولید امنیت و حافظ جان و مال مردم آن کشور است و با مشاهده در تاریخ و مشاهده شرایط کشورهایی که فاقد یک سازمان مستقل و مستحکم در حوزه انتظام شهری (پلیس) است به سادگی قابل رویت است جامعه ناامن و زندگی فارغ از آرامش و هرج مرج گسترده برای مردم و ساکنین شهر حال با توجه به این مبحث آنچه را که عیان می‌توان مشاهده کرد برنامه اخیری است که از بحران سال ۸۸ به دنبال شکستن اقتدار پلیس در ایران بوده است و طبعاً غیرقابل‌باور خواهد بود که بپذیریم تمام این اتفاقات بر اساس عملکرد ضعیف و اشتباه نیروی انتظامی بوده است بلکه به نظر می‌رسد تئوری در جریان است که هوشمندانه بر اساس اهداف مشخص (برهان حکمت) در پی ایجاد علتی (قانون علیت) است که معلول پرحاشیه‌ای را برای ناجا ایجاد کند. به زبان ساده گروهی بر اساس برنامه قبلی سعی در ایجاد فضای ملتهب علیه پلیس کشورند تا با شکست هیمنه یا همان اقتدار پلیس دو هدف را دنبال کنند اولاً باعث شکست و دلسردی گسترده نیروی زحمت کش و مظلوم پلیس شوند ثانیاً به تبع این اتفاق به بی‌هویت شدن پلیس و شکستن اقتدار نیروی مجری امنیت کشور بپردازند که این برنامه حاصلی جز گسترش ناامنی و برهم زدن نظم اجتماعی در جامعه نخواهد داشت و به ذات این اتفاق جامعه ناامن به سادگی می‌تواند پایه‌های یک حکومت را متزلزل کند و این یعنی ایجاد عدم مشروعیت و در ادامه مقبولیت برای نظام و در اصل اجرای هدف تئوری فروپاشی نظام از شیوه داخلی کشور با ایجاد فضای قطبی و نافرمانی‌ها مدنی در میان مردم است. این اتفاق توسط یک جریان معاند بیرونی با هدایت جریان خودفروخته داخلی و ارائه راه‌کارها و پرداخت منابع مالی این برنامه در حال شکل‌گیری است. در این میان ابزار رسانه بیگانه نیز شعله این آتش را جلای بیشتر می‌بخشد. لذا به واقع جهت جلوگیری و یا خنثی‌سازی برنامه موجود نیاز است که مسئولین حوزه فرهنگ و رسانه و همچنین اصحاب قلم با تولید محتواهای مستند و تحلیل محور به آگاهی مردم در باب افشای تئوری فروپاشی یا همان طرح براندازی پرداخته تا هویدا شود آنچه پنهان است در پس پرده ائتلاف غرب و عامل وطن‌فروش داخلی در کشور و همچنین زحمات نیروی خدوم برای پلیس برای حفظ امنیت چه در مرزهای کشور و چه در کوچه پس کوچه‌های شهر و روستا توسط جامه دیده شود و قدردانی گردد. تا مبادا دلسردی حاصل از شرایط موجود گریبان نیروی آن را بگیرد که عواقبی پر خطر خواهد داشت حاشا که زنگ خطری بزرگ نواخته شده است برای امنیت کشور

 

         محسن جابری