فرزین سوادکوهی_پایگاه خبری صدای دیپلماسی(idva):سال ۱۳۶۹ وقتی که صدای چرخش دریل اولین چاه اکتشافی در قلب خلیج فارس به گوش رسید کسی نمی دانست پارس جنوبی سرفصل دیگری در صنعت نفت و گاز ایران را رقم می زند، اما روشن ضمیران نیک آگاه بودند به سراغ گنجینه ای رفته اند که ۱۴ تریلیون متر مکعب […]

فرزین سوادکوهی_پایگاه خبری صدای دیپلماسی(idva):سال ۱۳۶۹ وقتی که صدای چرخش دریل اولین چاه اکتشافی در قلب خلیج فارس به گوش رسید کسی نمی دانست پارس جنوبی سرفصل دیگری در صنعت نفت و گاز ایران را رقم می زند، اما روشن ضمیران نیک آگاه بودند به سراغ گنجینه ای رفته اند که ۱۴ تریلیون متر مکعب گاز و ۱۸ تریلیون بشکه میعانات گازی ناب در دل دارد.جغرافیایی دور دست که تلالو جواهر خود را تا پیش از این از مروارید های صید شده به درخشش نشسته بود.
درسیاهی شب ودر تیغ آفتاب ، درحالیکه آدمیان سر در گریبان معاش روزمره خود برده بودند، در عمق آب های آنسوی خلیج نایبند، اتفاقی شگرف درحال وقوع بود.کسی نمی دانست پارس جنوبی، این شگفت رازمند ،کجاست و مهندسان و کارگران ایرانی این بار سر بر کدام سودای اقلیم نور وگرما نهاده اند.
قصه اینبار اما از جای دیگری آغاز می شد.اگر سطرهای اول دفتر تاریخ صنعت نفت ایران درنفتون مسجد سلیمان نگاشته شده بود، صفخات بعدی آن در ۱۱۰ کیلومتری ساحل عسلویه به زیور طبع آراسته شد.
نقشه گنج نشان می داد سرمایه ای بس هنگفت زیر امواج خروشان خلیج فارس خانه کرده است که می تواند اقتصاد امروز ایران زمین را لباسی نو بر تن کند.مخزن بزرگ پارس جنوبی معادل ۱۲۰ سال ، تولید نفت در خود داشت، یعنی گنجی در اندازه ۱۶۰هزار تن طلای ۲۴ عیار.
عقل معاش به کار افتاده بود ولی دستیابی به این گنج بزرگ اما و اگر های بسیار داشت.براستی چگونه می شد دست در آن برد و طلای بویناک گازی را از قلب خلیج فارس بیرون کشید؟آنهم در حالی که کمی آنسوترشامه قطری ها هم به وجود این گوهر مشترک تیز شده بود؟ محاکات ذهن مهندسان و طراحان نفتی کشورمملو از پرسش بود که چطور می شود با به میدان درآوردن هرفاز پارس جنوبی، یک درصد به تولید ناخالص ملی افزود؟


صنعت نفت ایران در آن سال ها از محل تنازعات سیاسی و منطقه ای در رنج و حرمان محرومیت های تکنولوژیک روزگار می گذراند.ولی چاره ای نبود .کامجویی ازشهد شیرین کندوی عسلویه را به بها می دادند و نه به بهانه.
دست روی دست گذاشتن جز عقب افتادگی حاصلی نداشت.پس هدفگذاری ۲۴ فاز رسمی روی میدان می توانست نقطه ای بر آغاز باشد.از آن پس بودکه صدای سوت قطار پاکبازان پارس جنوبی در گوش ها پیچید.
سال های بعد با بیرون کشیدن منابع گازی از این قلمرو کهن، اقتصاد ایران نفسی تازه کشید.چرخ های تولید با همه کمبودها به گردش در آمد و با انعکاس کوبش پتک ها وغرش ماشین ها در ساحل ودریای استان بوشهر، تمدنی جدید شکل گرفت. ۳۰ هزار انسان در آن برهوت دور، تن وجان به کار و تلاش سپردند.و بدین ترتیب کوه و بیابان خشک و خشن عسلویه با آن رطوبت جانفرسا،آوردگاه جدید صنعت گاز ایران شد.
فازهای پارس جنوبی یکی یکی با آمد و رفت کج دار و مریز شرکت های خارجی، به مدار تولید درآمدند تا جایی که متخصصان ایرانی در حرارت واشتیاق وغرور به پختگی رسیدند وتوانسنتد با اتکا به توش و توان خود، صحنه ای بیارایند که کارگردانی نهایی آن نیز خود قصه ای دیگر داشت.


کلید کار فاز یک در سال ۷۶زده شد.برگ های تقویم ،روز و ماه و سال، ورق خورد و ورق خورد و اغیارهم رفته رفته چمدان های خود را بستندوعسلویه ماند وخیل پیر وجوانی درآغوش غروب غربت خلیج که می بایست آزمون وخطایی سخت را تاب می آورد.
تحریم ها کار خود را کرده بود.اما عرق ریزان روح و جسم،در زیر آفتاب داغ ساحل و دریا ،ادامه داشت. سرعت قطار کم شد.اما هرگز ازحرکت باز نایستاد. سال ۹۲آنچه از دل چاه های زیر دریای پارس درمی آمد حجمی ۲۸۵ میلیون مترمکعبی داشت ، اما ۲۰ سال ،بعد از آغازین آوای ماشین های حفاری،درست وقتی برف سفید پیری بر سر وروی مهندسان و کارکنان پارس جنوبی نشست، کشور به تولید ۵۰۰ میلیون متر مکعب گاز رسیده بود.قطار پارس جنوبی اما همچنان سودا وش، به حرکت خود ادامه داد و در بین راه، جوانانی مشتاق را به خود خواند تا تابلوی عسلویه و سیراف وتنبک و کنگان و نخل تقی وشیرینو و چاه مبارک وبید خون و دهستان نیز به هنرآنان مزین شود.
شرکت های ایرانی یکی پس از دیگری وارد کار شدند و یک گوشه از بار سنگین پارس جنوبی را بردوش گرفتند.اشتغال شکل گرفت.سیه چردگان بومی، سر درچفیه و دستار، پایمردانه قلب دریا وزمین را می شکافتند و می جوییدند آنچه طلب کرده بودند.
وچنین شد که نهفته های گنج پنهان فازهای پارس جنوبی یکی پس از دیگری ازنهانخانه آب های نیلگون خلیج فارس بدر آمد.در فرازگاهی بعد،تولید به ۶۰۰ میلیون متر مکعب در روز رسید.وآنچه جزدر وهم نمی گنجید،درباور محقق شد.


کام کارگاه ها ،کارخانه ها،صنایع پتروشیمی، ونیروگاه ها از گاز ترش تولیدی شیرین شد.توسعه در کشور شکل گرفت.خان ومان مردمان از نعمت شعله های گاز گرم شد. اقتصاد ایران که تا پیش ازآن، همواره دست بر نهاد مایع سیاه رنگ اعماق زمین خوزستان داشت، این بار به دم گرم مسیحایی پارس جنوبی جانی تازه گرفت.
ستون های غول پیکرجکت های عظیم در دل دریا پا سفت کرد وعرشه و تاپ ساید و سکوی تمام ایرانی به روی آنها خوش نشست.خطوط لوله در زیر دریا کار گذاشته شد وشاهرگ حیات گازی ایران برای خروجی پالایشگاه های بخش خشکی، خوراک لازم را تامین کرد.همت جوانان سرزمین پارس از صنعت تولید گاز ایران هیبتی رویین تن ساخت تا منت همسایه شمالی بر واردات گاز به کشور از سر مردم برداشته شود.
ادامه مسیر همچنان دشوار بود.حصار تحریم ها که برای کوتاه زمانی گشوده شده بود و امید گشایش بر دل همه زنده کرده بود، دیگر بار به تنگ چشمی موبورهای ینگه دنیایی، پارس جنوبی را درخود فشرد. از اغیار، چیزی جز این هم انتظار نمی رفت.
اما این بار سرود توسعه به کلام موزون پارسی بر زبان رانده شد. عسلویه همچنان چشم انتظار حاصلی بود که از مزرعه محاسبات مهندسان درو می شد.بازار اشتغال گرم شد وغبار کسادی ،از باد توسعه به پستوهای کاهلی گریخت.
کالبد سرد جزم اندیشی ها، در میانه راه همچون کودکی بهانه جو،لب به گلایه باز میکرد.سرزنش های خار مغیلان کم نبود:حالیا!چشم بادامی ها تا اینجا با شما بودند! اینک با فاز ۱۳ چه می خواهید بکنید؟ تکلیف فازهای ۲۲تا ۲۴ به کجا خواهد رسید؟پول از کجا می آورید؟با کدام دانش؟ آیا به قولی که داده اید وفادارید؟آیا تا غروب واپسین روز سال ۱۳۹۷ این فازها به مدار تولید درخواهند آمد؟


بید ستبر باورمندان اما، از تند باد استهزا و خود کم بینی و حقد و حسد نلرزید.گوش کنشمندان اقلیم خلیج نایبند، بدهکار این حرف ها نبود.طرح توسعه فاز ۱۳ با همه بی مهری ها ،۵۶ میلیون متر مکعب دیگر ازگاز پارس جنوبی را به سبد محصولات این میدان اضافه کرد.۵۰ میلیون متر مکعب گاز متان ،۲۹۰۰ تن گاز مایع ،۲۷٥٠ تن اتان، ۷۵ هزار بشکه میعانات گازی و ۴۰۰ تن گوگرد، تحفه ای بود که نحسی سیزده به خود نداشت و هرچه بود همچون هدیتی به تهنیت، به مردم کشور پیشکش شد.
در دیگر سو فازهای ۲۲و ۲۳ و ۲۴ نیز با فاز ۱۳ در برومند شدن خود هم آواز بودند.اما آنچه در این میان از اهمیتی ویژه برخوردار بود تولید صیانتی این بخش از جغرافیای پارس جنوبی بود.چاه های گازی میدان پارس جنوبی موجوداتی زنده بودند که نمی شد برآنها سخت گرفت. روا نبود طنین رعب آور ماشین های برداشت ، پیکره نحیف آسیب پذیرشان را بیازارد.
چشم روشنی فازهای ۲۲ تا ۲۴ نیز در حد فاز همسایه بود.اینک تولید در پارس جنوبی از مرز ۶۳۰ میلیون متر مکعب در روز نیز می گذشت و اگر از تولید ۸۰۰ میلیون مترمکعبی سخن گفته می شد حرفی به گزافه نبود.شب های ساحل عسلویه از مهر سینه مادری بنام خلیج فارس ،مشعل های فروزان توسعه و رشد اقتصادی را به نمایش گذاشت.تابشی به وسعت طپش قلب فرد فرد آدمیانی که کسی ندانست که بودند،کی آمدند و چه کردند.تلالو فلرهای شعله ور گازی در آب های عسلویه خیره کننده شد.
آنچه در پارس جنوبی به بار آمد حاصل جان تابناک و همت فلک فرسای مردمان گمنام گشاده دستی بود که چیزی جز اعتلای کشور خود نمی خواستند.روشن ضمیرانی که سفره مهر بر دیگران گشودند و خود بی آنکه توشه ای ببرند در وسعت خلیج همیشه فارس به جاودانگی تاریخ پیوستند.

عکس:محسن میرزایی