شیعه انگلیسی؛ سنی آمریکایی، ابزار نظریه برخورد تمدنها بسیاری از روشنفکران، ساموئل هانتینگتون را مبدع نظریه “برخورد تمدنها” میدانند. البته این درست است؛ اما نباید غافل شد که این نظریه ریشه در دیدگاههای لوئیس دارد. از منظر او، رقابت و اصطکاک بین جهان اسلام و جهان غربی اجتنابناپذیر است. لوئیس در سال ۱۹۹۰ طی مقالهای […]
شیعه انگلیسی؛ سنی آمریکایی، ابزار نظریه برخورد تمدنها
بسیاری از روشنفکران، ساموئل هانتینگتون را مبدع نظریه “برخورد تمدنها” میدانند. البته این درست است؛ اما نباید غافل شد که این نظریه ریشه در دیدگاههای لوئیس دارد. از منظر او، رقابت و اصطکاک بین جهان اسلام و جهان غربی اجتنابناپذیر است. لوئیس در سال ۱۹۹۰ طی مقالهای تحت عنوان “ریشههای خشم اسلامی”، از عبارت “برخورد تمدنها” سخن گفت. یعنی دو سال قبل از آنکه، ساموئل هانتینگتون این نظریه را وارد عرصه عمومی کند.از دیدگاه لوئیس، دردسرهای خاورمیانه، در خود این منطقه ریشهدارند و حاصل مداخله استعماری خارجی نیست.
برنارد لوئیس و نقشه تجزیه خاورمیانه و ایران
بعد از حملات ۱۱ سپتامبر او بهشدت افکار تندرویی درباره خاورمیانه بیان کرد. به عقیده او در سالهای پس از حملات ۱۱ سپتامبر، خاورمیانه شاهد صعود رادیکالیسم و احساسات ضد غربی خواهد بود. درنتیجه در سال ۲۰۱۰ در کتاب “عقیده و قدرت”، صریحاً گفت: “یا برای آنها آزادی بیاوریم یا اینکه آنها ما را نابود خواهند کرد”.یکی از مشهورترین نظریات لوئیس که به «دکترین لوئیس» شهرت یافته است، موضوع برخورد تمدنها و تجزیه ایران و کشورهای دیگر خاورمیانه است. از این طریق، با تجزیه کشورهای ایران، عراق، سوریه، ترکیه و عربستان سعودی، خاورمیانه جدید متشکل از کشورهایی خواهد بود که دیگر توان تبدیلشدن به تهدید برای امنیت ملی و منافع منطقهای آمریکا را نخواهند داشت و به موازنه یکدیگر مشغول خواهند بود.گفتنی است در خاورمیانه، بهطور گسترده لوئیس را صاحب طرح تجزیه کشورهای منطقه بر اساس ویژگیهای قومی و مذهبی میدانند. از مهمترین طرحهای پیشنهادی لوئیس تأسیس کشور بلوچستان است این کشور با جدا شدن این بخش از ایران و پاکستان ایجاد میشود. همچنین بر اساس این طرح تفکیک، سوریه به پنج کشور، مصر به دو کشور، ایران به چهار کشور و سایر کشورها نیز هرکدام به چند کشور تقسیم میشوند.
با این راهبرد دیگر کشورهای بزرگ و قدرتمند منطقه علاوه بر اینکه نمیتوانند بهعنوان وزنهای در حوزه سیاسی نقشآفرینی نموده و بر معادلات بینالمللی قدرت اثر داشته باشند، بلکه خود دچار درگیریهای داخلی و منطقهای شده و زمینه را برای نفوذ گسترده غرب فراهم میسازند تا بهعنوان یک مجری و ناظر و بهنوعی حافظ صلح کشورهای منطقه جواز مشروع! حضور را برای سالها به دست آورد.
این نقشهها باهدف تجزیه کشورهای عربی و با تبدیل آنها به کشورهای کوچک و پارهپاره شده بر اساس اصول فرقهای و مذهبی است تا در مقابل، یک کشور فدرالیسم تحت رهبری اسرائیل بهعنوان تنها «کشور» اصلی تشکیل شود که بر منطقه حاکمیت کند و رؤیای اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات محقق شود آنهم پسازاینکه کشورهای همجوار آن طبق نقشههای مذکور ضعیف شدند.
ایده اصلی لوئیس از این مسئله سرچشمه دارد که قبایل و کشورهای عربی با توجه به ساختار داخلی خود دارای مشکلات درونی فراوانی هستند و بنابراین لازم است کشورهای عربی و اسلامی را به واحدهای قبیلهای و فرقهای تقسیم کنیم و نیازی نیست که دلواپسیهای آنها را در نظر بگیریم یا تحت تأثیر احساسات و واکنشهای آنها قرار گیریم و شعار آمریکا باید این باشد که یا آنها را تحت حاکمیت خود قرار دهیم یا به آنها اجازه دهیم که تمدن ما را نابود کنند. وقتی مجدداً آنجا را اشغال کردیم آن زمان مأموریت آشکار ما، آموزش ملتهای منطقه بر اساس زندگی دموکراتیک باشد. از این نقشه با عنوان راهبرد «تفرقه سازنده» یاد میشود.
آخرین نقشههای منتشرشده توسط نیویورکتایمز و مجله تایم طرحهایی را که شامل تقسیم عربستان سعودی، عراق، سوریه و لیبی به ۱۴ کشور است، نشان میدهد.
ابزار اجرای سیاست تفرقه بند از و حکومت کن
آمریکا و اسرائیل در سایه دیدگاههای نظریهپردازانی چون “برنارد لوئیس” و “ساموئل هانتینگتون” و باهدف توسعه ضریب نفوذ غرب و ایجاد حاشیه امن گسترده برای اسرائیل از سیاست تفرقهانداز و حکومت کن بهره بردهاند. این سیاست که در راستای توسعه اهداف استعماری غرب برنامهریزیشده، از ابزارهای گوناگونی بهره گرفته است. استفاده از شیوههای ایجاد تفرقههای قومی، مذهبی، سیاسی و غیره تا بهرهگیری از دستکاریهای جمعیتی و ایجاد درهمتنیدگیهای پیچیده اجتماعی همگی ازجمله ابزارهای مهم این سیاست بوده است.
در این میان بهرهگیری از تفرقه مذهبی یکی از مهمترین ابزارهای برهم زدن نظم منطقه در آسیای غربی بوده است. زیرساخت اجتماعی و تاریخی آسیای غربی (خاورمیانه) باعث شده است تا مذهب بهعنوان یکی از مهمترین عناصر و ویژگیهای شناختی منطقه مطرح باشد. ازاینرو بسیاری از نظریهپردازان، نظریههای ایجاد اختلاف را در این حوزه برای ایجاد سیاست هدایت اجتماعی برگزیده و پیگیری کرده اند.
در این میان، اسلام با توجه به ضریب نفوذ بسیار گسترده و با تلاش کشورهای غربی بهعنوان دلیل اصلی اختلافات منطقهای تبدیلشده است. غربیها با تلاش برای ایجاد شبهه و ساختن نسخههایی دروغین و دستکاری شده از حقیقت ناب اسلام سعی دارند تا ریشه نفاق و اختلاف را در منطقه گسترش داده و از این طریق موجب ایجاد مشکل در اتحاد و انسجام کشورها و مردم منطقه شده و با این شیوه اهداف استعماری خود را پیگیری نمایند.
ازجمله دستکاریهای بزرگ میتوان به قرائتهای متفاوت داعش، گروههای تکفیری و وهابی از اسلام و معرفی آن بهعنوان اسلام حقیقی اشاره کرد.
در این میان، اختلاف دو گروه بزرگ مسلمانان (شیعه و سنی) بهعنوان یکی از قدیمیترین دستمایههای تفرقهافکنیها بوده است. جالب است که بزرگان شیعه و سنی اذعان میدارند که اختلافی بین آنها وجود ندارد و با یکدیگر کاملاً پیوسته و در یک راستا هستند، هرچند در بخشهایی قرائتهایی متفاوت از موضوعاتی دارند. اما این منشأ اختلافی بین شیعه و سنی نبوده و نخواهد بود. اما برخی فریبخوردگان با توجه به سیاستهای استعماری که دارند، از این اصلِ کمرنگ شده بهعنوان ابزاری برای پیاده کردن سیاستهای کلان منطقهای و فرا منطقهای خود استفاده ابزاری کردهاند.
در این میان، باهدف توسعه این اختلافات و پرهیز از حل مشکلات، نظریهپردازان غربی روی به ایجاد فرقهها و قرائتهای جدیدی از اسلام در حوزه شیعه و سنی آوردهاند. بهاینترتیب ضمن ایجاد ابهام و از بین بردن مسئله اصلی یعنی هویت واقعی شیعه و سنی در قرائتهای اصلی و ناب آن، ایجاد به دامنه بزرگتری از اختلاف در حوزه اندیشههای بیریشه و اصالت نموده و زمینه برتری و نفوذ خود را بیشتر فراهم خواهند نمود.
به تعبیر مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) «امروز دو اراده در این منطقه با یکدیگر در تعارضاند: یک اراده، ارادهی وحدت است؛ یک اراده، ارادهی تفرقه است. ارادهی وحدت، متعلّق به مؤمنین است؛ فریاد اتّحاد و اجتماع مسلمین از حنجرههای با اخلاص بلند است و مسلمانها را دعوت میکنند به اینکه به مشترکاتشان توجّه بکنند؛ اگر این [طور]بشود و اگر این وحدت اتّفاق بیفتد، وضعی که امروز مسلمانها دارند دیگر به این شکل نخواهد بود و مسلمان عزت پیدا خواهد کرد. امروز شما ملاحظه کنید از منتهاالیه شرق آسیا در میانمار مسلمان کشی هست تا غرب آفریقا در نیجریه و امثال اینها؛ همهجا مسلمانها [کشته میشوند]؛ حالا یکجا به دست بودائی کشته میشوند، یکجا به دست بوکوحرام، داعش و امثال اینها کشته میشوند. یک عدهای هم در این آتشها میدمند؛ شیعهی انگلیسی و سنّی آمریکایی مثل هم هستند؛ همه، دو لبهی یک قیچی هستند؛ سعیشان این است که مسلمانها را به جان هم بیندازند؛ این پیام ارادهی تفرقه است که ارادهی شیطانی است؛ امّا پیام وحدت این است که اینها از این اختلافات عبور بکنند، در کنار هم قرار بگیرند، باهم کار کنند.
به نظر ما مهمترین آمادگی امروز، عبارت است از اتّحاد بین مسلمین. بر حذر باشند مسلمانها از ایجاد اختلاف؛ فرقی نمیکند، همهی فِرَق، شیعه و سنّی ندارد. همهی فِرَق اسلامی باید سعی کنند در اینکه اختلافات فکری خودشان را در زیر مشترکات فراوانی که وجود دارد، مورد اغماض قرار بدهند و از آن اغماض کنند. وجود مقدّس پیامبر اعظم، نقطهی کانونیِ توجّه محبتها و علائق آحاد ملّتهای مسلمان است. همه عشق میورزند به پیغمبر؛ این نقطهی کانونی است، این نقطهی اصلی است. قرآن محل توجّه و اعتقاد همهی مسلمانان است؛ کعبهی شریف همینجور؛ چقدر مشترکات بین مسلمانها زیاد است! این مشترکات را مورد توجّه قرار بدهند؛ عوامل دشمنان را، عوامل استکبار را در منطقه بشناسند. متأسفانه آن دشمنِ صریح، میآید میگوید «شماها باهم دشمنید، این کشور تهدید شما است»، یعنی شما دشمن آنها هستید، آنها هم دشمن شما هستند! او دشمن است که این حرف را میزند، خب واضح است؛ آنهایی که میشنوند حرف او را – [آنها] که در ظاهرِ اسلامی و بانام اسلامی دارند زندگی میکنند و حکومت میکنند- چرا باید از او قبول کنند؟ چرا باید حرف او را تصدیق کنند؟ چرا باید مماشات بعضی از دولتهای منطقه، متأسفانه پیروی از دشمنان صریح اسلام و دشمنان صریح امّت اسلامی باشد؟ در میان این آتش برافروخته در منطقه، دیدگاههای پرهیز از تفرقه و اختلاف در سایه تکیهبر ارزشهای مشترک و همگرایی میتواند تنها راه نجات کشورهای منطقه از بحرانهای فرارو برنامهریزیهای پیچیده نظریهپردازانی که سالهاست باهدف کسب منفعت از اختلافات در حال تفرقه پراکنی هستند را فراهم سازد.
ایجاد نهادهای همکاری و بهرهگیری از همگرایی و نقاط مشترک و تکیهبر ارزشهای مشترک و هماندیشی و اخلاق کامل اسلامی میتواند زمینه لازم را برای ایجاد محیط مناسب در حوزه گفتمان و ایجاد تعامل سازنده در حل مشکلات منطقه فراهم سازد. در این خصوص استفاده از محور مقابله با مشکلات و ایجاد سازوکارهای ارتباطی مناسب و همچنین بهره جستن از شیوههای نوین ارتباطی و تقویت باورهای مذهبی مشترک میتواند کمی از فضای لازم را برای تعامل گستردهتر فراهم سازد.
(دبیرسرویس:زهرا روشنی/محسن جابری)