صدای دیپلماسی ایران:مهناز (گلناز) شوال منش متولد ۱۳۶۸ دانش آموخته و فارغ التحصیل هنرستان تجسمی دختران، هنرستان کمال الملک و دانشگاه سوره است. او طی ۱۵ سال سابقهی هنری خود با آشنایی به رشتههای نقاشی، نگارگری، خوشنویسی و… و همچنین شرکت در رویدادهای هنری ملی و بین المللی، و گردآوری پژوهشهای مختلف در این رشتهها […]
صدای دیپلماسی ایران:مهناز (گلناز) شوال منش متولد ۱۳۶۸ دانش آموخته و فارغ التحصیل هنرستان تجسمی دختران، هنرستان کمال الملک و دانشگاه سوره است.
او طی ۱۵ سال سابقهی هنری خود با آشنایی به رشتههای نقاشی، نگارگری، خوشنویسی و… و همچنین شرکت در رویدادهای هنری ملی و بین المللی، و گردآوری پژوهشهای مختلف در این رشتهها تلاش کرده از مواجههی بصری هنر سنتی نگارگری با هنر نقاشی مدرن، که پروژهای باسابقه و دامنه دار در هنر ایران است انگارهای تازهتر و بازتعریفی دیگر ارائه دهد.
حاصل این تلاش حدودا دوساله، دو مجموعه است که با عنوان «انهدام سنت» در نیمه دوم سال ۱۴۰۰ در دوگالری در کشور آمریکا به نمایش در خواهد آمد. مفهوم محوری این دو مجموعه تلاقی هنر مدرن با هنر سنتی است که سبب شکست و ترک برداشتن هستهی اصیل هنر سنتی شده است؛ با این فرض که ما پس از ورود مدرنیسم به ایران دیگر نمیتوانیم با همان نگاهی که گذشتگانمان هنر سنتی را مشاهده میکردند به آن نگاه کنیم و به تبع آن، معنایی که گذشتگان از آن هنر دریافت میکردند نیز بی واسطه به ما منتقل نمیشود. به واسطهی این مواجههی دنیای مدرن و هنر سنتی است که معنای هنر قدیم جز از طریق تفسیر و تلاش هرمنوتیکی برای باز تفسیر و معناکاوی آن برای ما قابل دسترسی نیست.
بنابراین میتوان در این مجموعهها نوعی آسیب شناسی جریان نگارگری نو را نیز مشاهده کرد. به باور هنرمند، این آثار انگشت اشارهای به سمت هنرمندان سنتگرای امروز هستند که اغلب تلاش دارند همان مضامین کهن را در قالب تکنیکهای سنتی، در جهان مدرن ارائه دهند و با درافتادن در دام کلیشههای تصویری، ناتوان از نو کردن و احیای نگارگری سنتی هستند.
به نظر می رسد که رهایی از وضعیت، مستلزم درک ریشههای فکری و مبانی نظری هر دو جریان است. مدرنیسم هنری در غرب برآمده از جریان هنر رمانتیک بود که به فردیت هنرمند و قومی بیانگری احساسی او اولویت میداد؛ در حالی که در هنر سنتی نه فردیت، که الگوهای تاریخی و مسلط جمعی حاکم بود. هنرمند سنتی خود را در درون قواعدی تعریف می کرد که نسبت به اسلوبهای مدرنیستی امروزه، بسیار مستحکم و صلب بودند. هنرمند حق نداشت از این قواعد عدول کند و بروز خلاقیت او باید در همین چارچوبها مجسم میشد. همچنین با فروشکستن نظام ارزشی قدیم مانند مسیحیت در اروپا و یا اسطورههای یونانی-رومی، هنرمند مدرن خود را ملزم کرد که با واقعیت زندهی روزمره روبهرو شود و هنر او بنا بود احساسات او نسبت به واقعیت را نشان دهد.
امروزه باید مخاطب را نیز بشناسیم و گمان نکنیم که تنها با «سنت» نگارگری در گفتوگوییم بلکه ما در ابتدای امر برای مخاطبی اثر هنری تولید میکنیم که خواستار مشاهدهی آثاری است که با زندگی و ذهنیت او مرتبط باشد.
طبعا این نوع نگاه، نافی ارزش آثار فاخر گذشتگان نگارگری و شاهکارهای خلق شده توسط آنها نیست. آنها فرزندان زمانهی خود بودند و برای مخاطب همان زمان نیز هنر تولید میکردند. اگرچه باید دقت کرد که ما لایههای متفاوتی از مخاطبان، مصرف کنندگان و حامیان هنر داریم؛ بسیاری از هنرمندان قدیم، مقید به محیط دربار و ارزشهای درباری بودند در حالی که امروز مناسبات نهادین هنر چه در مرتبهی حامیان و چه مخاطبان و چه نظام ارزشی آنها تغییرات چشمگیری کرده است.
تعدادی از مؤلفههای اصلی این تغییرات در تعریف هنرمند را در بالا برشمردیم، اما تغییرات محدود اینها نیست. جهان جدید متغیر و پیچیده است، و سرعت به عنوان یکی از عناصر محوری در این جهان حاکم شده. اشیا ثبات و اصالت مادی خود را از دست دادهاند و نظام جدید تصاویر مانند عکاسی، سینما و اینترنت میانجی نگاه ما به طبیعت شده اند. آیا تکنیکها و ذهنیت نسبتا بستهی هنر قدیم میتواند به ضروریات این جهان جدید پاسخ دهد؟
دربارهی این مسائل گفتوگویی با هنرمند داشتیم:
مختصری از فعالیت خود در عرصه ی نگارگری را بیان کنید.
قبل از ورود به دانشگاه با این رشته آشنا شدم، از همان ابتدا زیر نظر اساتید متبحر در این رشته مشغول به مطالعهی آثار شاخص شاهنامهی شاه طهماسب مربوط به مکتب تبریز، معراجنامهی تیموری، آثار لاکیزند و قاجار، آثار نگارگران نویی مثل استاد حسین بهزاد، استاد محمد على زاویه و اساتید معاصر این رشته شدم. بعد از ورود به دانشگاه در رشتهی کتابت و نگارگری تجربیات بیشتری دربارهی گرایشهای مختلف این رشته به دست آوردم.
کمی دربارهی مجموعهی انهدام صحبت کنید؟
هنر مدرن در حکم جنگی است علیه پیشدانستهها و عادات قدیمی. شورشی علیه کهنگی، تکرار و واماندگی در تعارف کهنه. امروزه قاب تصویر نگاه مخاطب هیچ شباهتی به صحنههای منسوخ شده ندارد، همچنان که تعاریف ما از مفاهیم محوری نگارگری قدیم مانند «زیبایی»، «طبیعت»، «معشوق» و غیره نیز تغییر کرده است. فروغ فرخزاد زمانی در یک مصاحبهی رادیویی گفت امروز تعريف ما از عشق عوض شده و مثلا روانشناسی جدید نشان میدهد که شخصیت «مجنون» نه یک عاشق بلکه یک فرد خود آزارگر است. تصویر معشوقی با لباسی پر از پارچههای رنگارنگ در حالت پرواز در بین ابرها نیز به همین نحو دیگر تصویری معنادار و واقعی نیست، بلکه هنرمندان به بيان جدیدی از ثبت واقعیت نیاز دارند.
لطفا در مورد ماهیت انهدام در فرم و اجرای آثار توضیح دهید؟
جهان هنرمند اول باید در درون خود او شكل بگیرد و بعد بر بوم نقاشی منعکس شود. این گفتهی ماکوزه، فیلسوف مکتب فرانکفورت همیشه در ذهنم است که «کار هنری فراخوانی است به دگرگونی» یعنی «ناگزیر است که چیزی را ویران کند تا بتواند نشان دهد که حقیقت کجاست.»
پس برای نشان دادن مفهوم انهدام سنت ابتدا احتیاج داشتم به انهدام پایههای اصلی مبدأ آثار، یعنی انهدام رنگگذاری تخت هنرهای سنتی، از بین بردن کادرهای کلیشه و مرسوم، انتخاب سوژههایی از جنس امروز و همچنین انتخاب متریال اجرا که کاملا با آثار سنتی متفاوت است.
فکر میکنید مخاطب تا چه اندازه با آثار شما ارتباط برقرار میکند؟
مسئله ادراک با احساس مخاطب اثر هنری و تأثیر بر او، همواره نکتهی مهمی در فلسفهی هنر بوده، که این نکته در وجه دیگری از آیینهای هنری و در نمایش هنرهای سنتی امروزه به چشم نمیخورد. این یکنواختی باعث شده تا مخاطب امروز کمتر به سمت آن چیزی که اصطلاحا نگارگری سنتی نامیده میشود برود.
طبق تجربهی من، بسیاری از هنرمندان در آغاز سدهی بیستم به بررسی اهمیت شکل اجرای اثر هنری تأکید داشتند و از همان گام نخست ناگزیر شدند که به بررسی دلالتها و نیز دلالتهای ضمنی نشانهها بپردازند و از این طریق رابطهی محکمی میان تحلیل «زبان اثر» و پژوهشهای زیبایی شناسانهی آن ایجاد کردند. با بیان صحيح آنچه که ذهنیت هنرمند نامیده میشود، میتوان تصویری حتی عامهپسند برای مخاطب امروز به وجود آورد. فروپاشاندن یا انهدام تکنیکهای سنتی کاری نیست که فقط من یا هنرمندان ایرانی انجام داده باشند، هنرمندان مدرن غربی نیز تکنیکهای سنتی و باسابقهی نقاشی رئالیستی را کنار گذاشتند. البته هستند هنرمندانی که باز هم در این حیطه کار میکنند و معروف شدند مانند لوسین فروید. با این حال نقاشی مدرن رفته رفته مخاطب خود را پیدا کرد.
به نظر شما طی سالیان آینده هنر مدرن به هنرهای سنتی غلبه خواهد کرد؟
هیچ زمانی درخت و ریشه از یکدیگر جدا نمیشوند، هنر نگارگری (مینیاتور) اصیل ایرانی سرشار از ادغام علوم و هنرهای مختلف است، شما در یک اثر اصیل نگارگری هنر کاغذسازی (بوم سازی)، تذهیب، خوشنویسی، طلاکاری، جدول کشی، تشعیر، و بعضا هنرهای حاشیهای دیگری مانند تسلط به نقش فرش، طراحی سنتی و معماری و همچنین علومی مانند ادبیات، ریاضی و نجوم را شاهد هستید. پس اثری با این سترگی ریشه را نمیتوان هیچ زمانی نادیده گرفت و زیر سؤال برد.
شاید تأثیر زندگی توأم با فناوری امروز دید هنردوستان را کمی دورتر نسبت به هنرهای سنتی کند اما هیچ زمانی ابر هنر مدرن نور بینهایت هنر اصیل را نمی پوشاند. این آثار باقی خواهند ماند اما امروزه دیگر مثل گذشته اجرا نمیشوند.
نمایش مجموعه آثار شما به چه صورت و کجاست؟
مجموعهی «انهدام سنت» دو مجموعه است، که در دو گالری در واشنگتن امریکا به صورت حقیقی و همزمان در دو نمایشگاه سه بعدی به صورت مجازی در هُلدینگ هنر ایرانیان به نمایش در خواهد آمد، تفاوت این دو مجموعه در تعداد آثار و ابعاد آنهاست.
- منبع خبر : نشریه حرفه هنرمند